در گل مانده
- شنبه, ۳۰ آبان ۱۳۹۴، ۰۶:۵۸ ب.ظ
چو رخ بنمودی از اول
دلم رفت از کف، از دستم
نمی دانم چطور آنجا
از این عقلانیت رستم
چه زیبا آمدی آن شب
نشستی این چنین بر دل
تو خود آسوده ای اما
چو خر من مانده ام در گل
دلم رفت از کف، از دستم
نمی دانم چطور آنجا
از این عقلانیت رستم
چه زیبا آمدی آن شب
نشستی این چنین بر دل
تو خود آسوده ای اما
چو خر من مانده ام در گل
- ۹۴/۰۸/۳۰
عجب...چرا حالا مثه خر!!!؟ یه کمی لطیفتر شعر بگو!